Blog – Classic (1 column)

≡ چهارمین پایان‌نامه از سری پایان‌نامه‌های طرح «بررسی کاربرد قواعد اصولی در آثار امام خمینی (ره) و آیت الله خویی (ره)» مؤسسه دانشوران، دفاع شد 

در قالب پایان‌نامه سطح سه حوزه علمیه خراسان:

≡ چهارمین پایان‌نامه از سری پایان‌نامه‌های طرح «بررسی کاربرد قواعد اصولی در آثار امام خمینی (ره) و آیت الله خویی (ره)» موسسه دانشوران، دفاع شد 

به گزارش روابط عمومی موسسه پژوهشی دانشوران، پایان‌نامه سطح سه حجت الاسلام غلام‌حسین اسدی جهان با عنوان «کاربرد قواعد اصولی در کتاب الصوم آیت الله خویی (ره)» با راهنمایی حجت الاسلام و المسلمین استاد شیخ حمید درایتی زید عزه و مشاوره دکتر بلال شاکری دفاع شد. این جلسه با حضور حجت الاسلام و المسلمین سید علی دلبریان در مقام استاد داور، در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ در مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان برگزار شد.

این پایان‌نامه از سری پایان‌نامه‌های مورد حمایت موسسه پژوهشی دانشوران است که ذیل پروژه «بررسی مبانی امام خمینی (ره) و آیت الله خوئی (ره) تعریف شده است. برای پیش‌برد بهتر این پروژه، طبق توافق با معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان، پایان‌نامه‌هایی که با این موضوع مورد پذیرش قرار بگیرند، مورد حمایت موسسه قرار خواهند گرفت. در این خدمت، استاد راهنما و مشاور تعیین شده و حمایت علمی پژوهشگر از ابتدا تا پایان نگارش و جلسه دفاع انجام می‌شود. تا کنون چهار عنوان پایان نامه از این طرح، دفاع شده است و یک پایان‌نامه نیز در نوبت دفاع است.

حجت الاسلام غلام حسین اسدی جهان در بیان ضرورت این تحقیق گفت: فاصله گرفتن دو علم فقه و اصول در عرصه آموزش و پژوهش، موجب شده است که طلاب سطوح عالی نسبت به نقش مهم این علم، در استنباط دچار تردید و ابهام شوند؛ بنابراین تبیین جایگاه واقعی علم اصول و نشان دادن تأثیر آن در استنباط از اهمیت و ضرورت فراوانی برخوردار است؛
و از سویی دیگر شیوه تطبیق این قواعد نیز ازجمله مسائلی است که نیازمند آموزش است و در فرآیند آموزشی نیازمند نمونه‌های کاربردی تطبیق شده است تا به تسهیل این فرآیند کمک کند. پژوهش حاضر برای نشان دادن نقش قواعد اصولی در استنباط حکم فقهی و چگونگی تطبیق آن قواعد در مسائل فقهی انجام‌شده است.

این دانش آموخته حوزه علمیه خراسان در تبیین پیشینه تحقیق اظهار کرد: درباره کاربرد و تطبیق قواعد اصولی بر مسائل فقهی آثاری نگاشته شده است. مثل کتاب المعجم التطبیقی للقواعد الاصولیة فی فقه الامامیة: اثر استاد محمدحسن ربانی بیرجندی یا کتاب اصول فقه کاربردی در 3 جلد اثر آقایان حسین قافی و دکتر سعید شریعتی. پایان نامه‌هایی نیز نگاشته شده است؛ مثل بررسی مرجحات منصوصه و غیر منصوصه در اصول مقارن و تاثیر آن در فقه؛ پایان‌نامه احکام و آثار انقلاب نسبت در فقه، پایان‌نامه بررسی ثمرات فقهی اطلاق مقامی، پایان‌نامه بررسی تعارض قاعده قبح عقاب بلابیان با قواعد عقلی دیگر اما هیچ کدام کتاب صوم آیت الله خویی را با این نگاه بررسی نکرده است.

تدوین‌گر این پایان‌نامه با اشاره به فرضیه‌های تحقیق گفت: محقق خویی (ره) از قواعد فراوانی مانند اطلاق و تقیید و اصول عملیه و قواعد تعارض و مرجحات و … در فرآیند استنباط خود در کتاب صوم استفاده نموده‌اند. با بررسی و تحلیل این مسائل می‌توان به کاربرد این قواعد و شیوه تطبیق آن‌ها پی برد.

حجت الاسلام اسدی درباره روش تحقیق این پایان نامه اضافه کرد: در این تحقیق بر اساس روش کتابخانه‌ای، توصیف و تحلیل، ابتدا متون کتاب صوم (ج 21 و 22 موسوعه آیت‌الله خویی) مورد مطالعه قرارگرفته است و قواعد اصولی مورداستفاده، جمع شد و در مرحله بعد، در مورد هرکدام توضیح مختصری نوشته شده است. این قواعد، دسته‌بندی شدند و هرکدام ذیل یکی از عناوین اصولی بیان شده است. در این کار از ترتیب کتاب کفایه استفاده شده و مباحث بر اساس کفایه مرتب شده‌اند. بعد از این مراحل، قواعد اصولی به آن‌ها ضمیمه شده و در هر بحث، ابتدا، توضیح مختصری در مورد قاعده‌ی اصولی مورد نظر ذکر شده است.

این پژوهش‌گر حوزه علمیه با اشاره به ساختار این تحقیق گفت: مباحث در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول مفاهیم و بخش دوم که مباحث اصلی است تطبیقات مباحث الفاظ ، مباحث حجج، اصول عملیه و تعارض ادله است.

بنا بر گزارش روابط عمومی موسسه دانشوارن، تدوین‌گر این پایان‌نامه از هدایت و راهنمایی حجت‌الاسلام و المسلمین استاد حمید درایتی مقام استاد راهنما و دکتر بلال شاکری در مقام استاد مشاور، بهره برده است.

≡ بیانات استاد درایتی زیده عزه به مناسبت آغاز سال تحصلی جدید مرکز تخصصی دارالفقه

≡ بیانات استاد درایتی زیده عزه به مناسبت آغاز سال تحصلی جدید مرکز تخصصی دارالفقه 

به گزارش روابط عمومی موسسه پژوهشی دانشوران، حجت الاسلام شیخ حمید درایتی، استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان و موسس و مسئول موسسه پژوهشی دانشوران در مراسم آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ مرکز تخصصی دارالفقه، به ایراد سخن پرداختند. در ادامه گزارشی از این سخنرانی از نظر مخاطبان می‌گذرد.

استاد درایتی ضمن تبریک آغاز سال تحصیلی به شرح و توضیح حکمت ۳۷۲ نهج البلاغه پرداختند:

  حکمت 372: يَا جَابِرُ، قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ: عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ، وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ، وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ           بِمَعْرُوفِهِ، وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ. فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ، وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ. يَا جَابِرُ، مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ، كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ؛ فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا، عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ، وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ، عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ.

ایشان در توضیح این حکمت گفتند: امیرمومنان علی علیه السلام در این حدیث در حقیقت دو عنصر اساسی را به عنوان دو عامل جریان‌ساز در جوامع بشری مطرح می‌کند. یکی علم و دیگری ثروت. از منظر این حدیث این دو عامل موجب قوام و برپایی هر جامعه است. در هر جامعه‌ای برخی دارنده علم هستند و برخی فاقد علم. عده‌ای دارنده ثروت هستند و عده‌ای فاقد ثروت. حضرت به این نکته اشاره می‌کنند که اگر دارندگان علم به علم خود به درستی عمل کنند، این مشوق علم‌آموزی برای دیگران است؛ اما اگر عالم به علم خود عمل نکند، نه تنها به خودش صدمه زده است؛ بلکه به نشر و گسترش دانش نیز آسیب رسانده و مانع رشد و نشر علم شده است: فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ.
این استاد دروس خارج حوزه علمیه خراسان در توضیح فراز بعدی حکمت، خاطر نشان کرد: وقتی ثروتمند بخل بورزد، انسان فقیر نیز، به طور معمول آخرت خودش را به دنیا می‌‌فروشد: وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ و با این دو آسیب، هم دین مردم خراب می‌شود و هم دنیای مردم.

حجت الاسلام و السلمین درایتی در ادامه به فراز اول برگشته و گفتند: اولین عامل قوام دین و دنیا «عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ» است. علم قرار است یک نتیجه و نشانه‌ای داشته باشد. وقتی کسی دانشی رو فرا می‌گیرد باید در زندگی او اثر داشته باشد؛ وگرنه فرق عالم و جاهل چیست؟ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا (جمعه/۵). این تفاوت سلوک و رفتار بین عالم و جاهل، بهترین و بزرگ‌ترین مشوق به فراگیری علم برای دیگران است. بسیاری از کسانی که اهل طلبگی شدند، مشوق و انگیزه اولیه آن‌ها این بوده است که یک عالم با عمل را دیده‌اند و جذب سلوک و رفتار او شده‌اند. در برخی علوم این‌گونه است که علم یک سرمایه و مهارتی برای شغل و حرفه و موقعیت اجتماعی است؛ ولی در خصوص علم دین که قرار است ارزش آن ذاتی باشد، وقتی ارزشمند است که به عمل و رفتار ما برسد.

ایشان ادامه داد: گاهی این بحث مطرح می‌شود که واقعاً دانش حوزوی به چه درد جامعه می‌خورد؟ و ما با ادبیات، اصول، بلاغت، منطق و غیره چقدر می‌توانیم در اجتماع مفید باشیم؟ من معتقدم علوم دینی و دانش حوزوی بسیار مفید و کاربردی است و این علوم، تا به امروز نیز، به جامعه خدمت‌های فراوان و مهمی کرده است. وقت توضیح این بحث نیست و فرصت جدایی را می‌طلبد؛ اما مهمتر از آن تربیتی است که این دانش‌های حوزوی به وجود می‌آورد. خروجی دانش حوزوی باید تربیت باشد. علوم حوزوی قرار است رفتار انسان‌ها را تصحیح کند و اگر به این‌جا نرسد در حقیقت بی‌نتیجه مانده است. هدف یک گیاه شناس مثلا اصلاح گیاه است؛ اما دانش حوزوی دانشی است که قرار است انسان را تربیت کند. اگر تربیت انجام نشود هم خودمان احساس خسارت می‌کنیم هم دیگران تشویق به این دانش نمی‌شوند. امروز هرجا طلبه‌ها در میان مردم بوده‌اند و مردم سلوک و رفتار خوب آن‌ها را دیده‌اند، به حوزه و دین علاقمند شدند و هرجا غیر این را مشاهده کردند، موجب سلب اعتماد و دوری از حوزه و حوزویان شده است: فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ.

 

≡ گزارش تصویری مراسم آغاز سال تحصیلی ۱۴٠۳_۱۴٠۴ مرکز تخصصی دارالفقه با حضور استاد درایتی زیدعزه

به گزارش روابط عمومی موسسه پژوهشی دانشوران، مراسم آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ مرکز تخصصی دارالفقه، در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴٠۳، با حضور  و سخنرانی استاد درایتی (زیدعزه) در سالن اجتماعات مرکز تخصصی دارالفقه برگزار شد

در این مراسم حجت الاسلام راعی مسئول آموزش مرکز دارالفقه نیز ایراد سخن داشتند. مرکز تخصصی دارالفقه بخش آموزشی موسسه دانشوران بوده و در سطح دو و سه فعالیت دارد.

question_answerبدون دیدگاه

≡ محورهای توسعه علم اصول / استاد حمید درایتی (زید عزه)

≡ محورهای توسعه علم اصول /  استاد حمید درایتی (زید عزه)

به گزارش روابط عمومی موسسه دانش‌وران، استاد درایتی (زید عزه) برای تقریظ کتاب حکم ظاهری؛ چیستی، فرایندها و قواعد عمومی، تالیف ابراهیم نیکدل، یادداشتی علمی نگاشته‌اند که در این کتاب درج شده است و در این‌جا به صورت مستقل از نظر مخاطبان می‌گذرد. لازم به ذکر است کتاب حکم ظاهری از منشورات دارالفقه و وابسته به موسسه دانشوران است.

تاریخ علم اصول فقه، ادوار گوناگونی را پشت سر نهاده و فراز و نشیب‌های علمی فراوانی داشته است. این علم با تلاش اندیش‌وران بزرگ توانسته است بر مانع‌های بی‌شماری فائق آید و به رشد و توسعه خود ادامه دهد تا آنجا که رشد و بالندگی این دانش در میان مجموعة علوم اسلامی شایان توجه و بایستة تحسین است.

علم اصول فقه، مهم‌ترین دانشی است که علم فقه بر آن مبتنی است و از آن بهره می‌گیرد و با توجه به گسترة دانش فقه و شمول آن در تمام عرصه‌های حیات و تأثیری که برتمام ساحت‌های زندگی مؤمنان دارد، توسعه علم اصول می‌تواند به توسعه و تکمیل علم فقه بینجامد و به آن، قوام و غنای لازم را ببخشد و ضعف این دانش می‌تواند موجب استنباطات فقهی ضعیف و استنادهای ناروا به دین گردد.

گذشت زمان همواره ارزش علم اصول را نمایان‌تر کرده است و این دانش اگرچه در دوره‌هایی با رکود و پس‌رفت مواجه شده؛ اما به جهت نقش و اهمّیت آن، دوباره کانون توجه عالمان دین قرار گرفته و تعمیق و نشر آن رونق یافته و اندیشه‌های مخالف را به انزوا رانده است؛ با این ‌وجود هنوز این دانش به توسعه و تکمیل بیشتری نیازمند است تا بتواند رسالت خود را به‌طور کامل به انجام رساند و پاسخگوی نیازهای دانش فقه باشد.

علم اصول در چهار محور اصلی، نیازمند توسعه است و بدون رشد در این محورها نمی‌تواند انبوه پرسش‌های به‌وجود آمده را پاسخ گوید؛ از این‌رو بر دانش‌وران این علم است که با توجه متوازن به محورهای ذیل، برای بررسی و تکمیل آن بکوشند و به غنای این دانش کمک کنند.

محور اول: توسعه در مبادی علم اصول

علم اصول همانند سایر دانش‌ها، مبادی تصدیقی خاصّی دارد که بر آن‌ها مبتنی است و از آن‌ها بهره می‌گیرد. هرگونه خلل در شناسایی و تطبیق مبادی علم اصول، ممکن است نتایج به دست‌آمده را دچار ضعف و خطأ نماید؛ از این‌رو عالمان این دانش، باید به مبادی علم اصول و نتایجی که از آن گرفته‌اند دقت بیشتری کرده و با بازخوانی مجدد آن مبادی، از بروز اشتباه‌ها و خطاهای احتمالی پرهیز کنند.

محور دوم: توسعه در مسائل علم اصول

علم اصول در آغاز پیدایش، مسائل اندکی داشت و به تدریج و بر اساس نیازهای پدید آمده، مسائل تازه‌ای بر آن افزوده شد. این توسعه، معلول نیازی بود که فقها در استنباط فقهی احساس می‌کردند.

علم اصول در تعامل با علم هدف که همان علم فقه است با سؤالاتی مواجه شد که برای حل آن ناگزیر به ایجاد مسائل تازه و خلق قواعدی جدید شد و به مرور، مسائل این دانش گسترش یافت و به‌جایی رسید که در عصر حاضر، حجم زیادی از مسائل در آن وجود دارد.

محور سوم: توسعه در روش علم اصول

علم اصول هم در روش حل مسائل خود و هم در روش حل مسائل فقهی، به روزآمدی نیاز داشته و دارد و این اتفاق هرچند کند صورت گرفته و می‌گیرد؛ اما قابل ملاحظه و توجه است؛ همچنان‌که مشاهده می‌شود، دانشمندان این علم از گذشتگان خود بسیار روشمندتر به حل مسائل می‌پردازند و بدین‌جهت آثار آنان از قوت و استحکام بیشتری برخوردار است.

محور چهارم: توسعه در مدیریت دانش

مدیریت دانش به چگونگی تولید، گردآوری، ذخیره‌سازی، بازیابی، نشر و بکارگیری اطلاعات، اطلاق می‌شود؛ اگرچه در تعریف این واژه اتفاق نظر وجود ندارد؛ اما می‌توان گفت مدیریت دانش عبارت است ‌از خلق روندها و فرایندهایی برای تولید گزاره‌های علمی و تبدیل آن‌ها به صنعت، ثروت و تامین احتیاجات آموزشی؛ از این‌رو مدیریت دانش، کیفیت طبقه‌بندی مباحث دانش، ارزش‌گذاری مسائل آن، نشان‌دادن رابطة مسائل با یکدیگر، انسجام مباحث با یکدیگر، ارائه نظریه‌های جامع و فراگیر و توجه به کاربرد مسائل در علم هدف و نشان‌دادن کیفیت کاربست قواعد آن را در بر می‌گیرد.

از جمله اتفاقاتی که درحوزه مدیریت دانش اصول رخ داده و به روزآمدی نیازمند است طراحی ساختاری جامع، قابل فهم و در دسترس برای این علم است. ساختارهایی که برای علم اصول پیشنهاد شده، می‌تواند به نظم و انسجام بیشتر مباحث بینجامد و درک بهتری از این دانش به دانش‌پژوهان آن ارایه دهد و آنان را در فهم سریع‌تر و دقیق‌تر این دانش یاری رساند.

باید توجه داشت که فهم بهتر علم اصول و حل دقیق‌تر مسائل آن، به شناسایی نظریاتی جامع خصوصاً در مسائل اساسی علم اصول بستگی دارد تا بر آن ‌اساس بتوان، در بین نظریه‌های مختلف بهتر داوری کرد. برخی از مباحث علم اصول بازتابی درمسائل فراوان دیگری از همین دانش دارد و آثار آن‌ها در سراسر علم اصول منتشر است. شناسایی زوایای این مباحث به آگاهی از مسائلی که تحت تأثیر آن نظریات قرار می‌گیرد نیازمند است.

اصولیان بزرگ، نسبت به مسائل مهم و اساسی علم اصول نظریه‌هایی دارند که در سراسر این علم پراکنده است و به مناسبت مسائل مرتبط، زوایای مختلف آن مسئله را مطرح کرده‌اند؛ اما عموماً آن مسئله را به صورت جامع مطرح نکرده‌اند و به تمام زوایای پیدا و پنهان آن به صورت مستقل نپرداخته‌اند و شاید در بعضی موارد، خود آن‌ها به برخی از لوازم گفتار خود توجه نداشته و از آن آگاه نبوده‌اند؛ بدین جهت نظریة آن‌ها به صورت کامل مورد شناسایی قرار نگرفته است و بکارگیری آن نظریه درعلم فقه با توجه به عدم شناسایی تمام ابعاد و اضلاع آن، دشوار و همراه با خطا بوده است.

 

≡ نگاه فرایندی، مدیریت دانش و علم اصول فقه/ ابراهیم نیکدل

≡ نگاه فرایندی، مدیریت دانش و علم اصول فقه/ ابراهیم نیکدل

تعریف مدیریّت دانش

مدیریت دانش به چگونگی تولید، گردآوری، ذخیره‌سازی، بازیابی، نشر و بکارگیری اطلاعات، اطلاق می‌شود. به‌تعبیر دیگر، مدیریت دانش، فرایند خلق، گردآوری، ذخیره، بازیابی و بکارگیری دانش و اطلاعات است. مدیریت دانش، رشته‌ای است که رویکردی یکپارچه را برای شناسایی، جمع‌آوری، ارزیابی، بازیابی و اشتراک‌گذاری تمام دارایی‌های اطلاعاتی، تجویز می‌کند.

ضرورت استفاده از علم مدیریّت دانش، در دانش اصول

در روش متداول تبیین دانش اصول و تعلیم آن، نوعی مدیریّت، میان داده‌های اصولی وجود دارد که در گذر زمان، دچار تحوّل اساسی نشده است و در گذر زمان، براساس همان روش پیشنیان، روند تکامل این دانش، طیّ شده است.

امّا با توجّه به چند نکته، بدون مدیریّت مبناهای بنیادین و غیر بنیادین و نتیجه‌های آن‌ها و داده‌های دانش اصول، ایجاد شبکه مبانی صحیح و دست‌یافتن به ثمرات آن‌ها و نتائج مختلف شبکه، ممکن نیست:

نکته اول: دانش فرایندی؛ دانش غیر فرایندی

دانش به یک اعتبار، به دو نوع دانش معیاری و فرایندی و دانش غیر معیاری تقسیم می‌شود. دانش معیاری و فرایندی به دانشی اطلاق می‌شود که براساس مبانی خاصّ و نوعی ارتباط روشمند میان آن‌ها، بنا شده است؛ مثل علم اصول فقه؛ اما دانشی مثل تاریخ، در صورتی که مقصود از آن، تنها نقل داده‌های تاریخی باشد، دانش غیر معیاری و غیر فرایندی است که  مسائل دانش، براساس معیارهای معقول و ارتباط میان آن‌ها و فرایند منضبط میان معیارها، حلّ و بنا نشده است.

پیشرفت در دانش غیر معیاری و غیر فرایندی همانند تاریخ، تنها از راه دست‌یافتن به نقل‌های جدید یا تحلیل‌های نو، ممکن است؛ ولی سنخ توسعه و پیشرفت در دانش معیاری و فرایندی، متفاوت است.

دانش اصول فقه، دانشی معیاری و فرایندی است که شبکه‌ای از مبانی و مسائل مختلف در آن وجود دارد که بر اساس هر مبنا، فرایندی خاصّ برای رسیدن به نتیجه، پیموده می‌شود و بر اساس آن مبانی و با توجّه به فرایند، در هر مسئله، نتیجه خاصّی گرفته می‌شود.

نکته دوّم: بناها و سازه‌ها و فرایندهای بسیاری در دانش اصول، وجود دارد؛

نکته سوّم: دانش اصول، شبکه گسترده‌ای از مبانی و ابتناها است که براساس نگاه‌های مختلف اندیشوران اصولی، برخی از اجزای شبکه یا بخش عمده‌ای از آن، دگرگون می‌شود؛

نکته چهارم: در برخی موارد، برای رسیدن به نتیجه، ارتباط‌دادن مبانی مختلف از مسائل مختلف این دانش به یکدیگر، ضروری است.

نیاز به اجرای مدیریّت در این دانش، زمانی بیشتر احساس می‌شود که در روش سنّتی تبیین، تعلیم دانش اصول و توسعه آن، تلاش بر این است که از طرح‌کردن مسائل مختلف دانش اصول در موارد متعدّد و بیان اشکال و پاسخ آن در ذیل برخی از نکته‌ها، آموزش، آموختن دانش اصول و بکارگیری آن در دانش فقه و توسعه آن، محقّق شود؛ ولی در دانشی که از نوع «آشکار» (Explicit knowledge) است و قابلیت بیان کردن آن‌ به صورت ساخت‌یافته و پیوسته، وجود دارد تمام این نکته‌ها، روشمند و در ضمن فرایندی مطرح می‌شود.

به تعبیر دیگر، در روش متداول، انگارۀ تعاملی که با دانش اصول، اتفاق می‌افتد این است که دانش اصول، همانند دانشی ضمنی و تجربی (Tacit knowledge ) است؛ درحالی‌که دانش اصول، از نوع دانش آشکار است که بر مبانی و روش‌های مشخّص، بنا شده است؛ ازاین‌رو تبیین مسائل این دانش، آموزش و آموختن آن و توسعه آن، باید براساس معیار و فرایندهای خاصّی باشد. ازآنجاکه یکی از هدف‌های مدیریّت دانش، تبدیل دانش ضمنی و تجربی، به دانش آشکار و معیارمند است استفاده از آن برای تبدیل روش سنّتی به روشی کارآمد، ضروری است. در زمان حاضر، مدیریّت دانش (Knowledge management)، خود دانشی است که نیاز به آن، سبب ایجاد آن شده است.

چرخه چند مرحله‌ای ایجاد فرایند مدیریت دانش در دانش اصول

برای اعمال مدیّریّت در این دانش، پیمودن چند مرحله که بر یکدیگر، متوقّف‌اند ضروری است:

مرحله اول: کشف

هر دانش معیاری، بر اساس مبانی و نکته‌های متفاوتی بنا شده است که میان آن‌ها، ارتباط‌های متفاوتی وجود دارد. ازجهت دیگر، برای رسیدن به نتیجه، با توجّه به نگاه‌های متفاوت، فرایندهای گوناگون، بکارگرفته می‌شود. در مرحله اول، باید این مبانی، نکته‌ها و ارتباط میان آن‌ها و فرایندها، شناخته شود.

مرحله دوم: جمع‌آوری

جمع‌آوری اطلاعات و داده‌های موجود به صورت دقیق، باعث شکل‌گیری دانشی می‌شود که آموختن، آموزش و فرایندهای آینده، بر اساس آن‌ها ساخته می‌شوند.

مرحله سوم: ارزیابی و سازماندهی

این مرحله، شامل تجزیه‌وتحلیل عمیق داده‌های جمع‌آوری‌شده در دو مرحله پیشین و طرّاحی شبکه مناسب با داده‌ها است.

مرحله چهارم: به‌کارگیری

چهارمین مرحله، مرحله خوشایند به‌کارگیری دانش و چشیدن ثمره زحمات مراحل پیشین است. دانش اصول در این مرحله، آمادۀ بکارگرفتن شده و اطلاق نام اصول فقه کاربردی بر آن، صحیح است.

مرحله پنجم: ابداع (خلق دانش)

در عرصه مدیریّت، برخی، اجرای فرایند مدیریت دانش را تنها تا مرحله پیشین می‌پندارند. این در‌ حالی‌است‌که خلق دانش یکی از مهم‌ترین موارد در اجرای فرایند مدیریت دانش است. 

مرحله‌ای که نادیده‌گرفتن آن، مشهود است و این بزرگ‌ترین اشتباه ممکن در حق اجرای مدیریت دانش است. نباید مدیریت دانش، فرایندی یکبار برای همیشه، پنداشته شود و این اندیشه که تنها با یک‌بار مُمَیِزی دانش و توزیع آن، می‌توان به نتایج مطلوب دست‌یافت گمانی نادرست است.

به‌بیان‌دیگر، اجرای مدیریت دانش، فرایندی مستمر است؛ زیرا کشف رویکردی جدید و کارآمدتر برای حل یک مسئله، یا یافتن روشی بهتر برای جمع‌آوری داده‌ها، افزون ‌بر ایجاد تسلّط و فهم بهتر بر داده‌های پیشین، به معنای عدم امکان کشف رویکردی کارآمدتر، یا عدم امکان دست‌یافتن به روشی کم‌نقص‌تر نیست؛ هر اطلاعات و دانش جدید هرچند کوچک، باید دائماً در فرایند‌ها به‌روز و ذخیره شود.

ارتقای دانش اصول فقه، به‌معنای شکل‌گیری شبکه گسترده‌تر و کامل‌تر، از مبانی پخته‌تر و فرایندهای بهینه‌تر و ارتباط روشن‌تر و صحیح‌تر میان مبانی است.

برخی از مزیت‌های استفاده از مدیریت دانش

۱.  شناسایی شکاف‌های دانش و تشخیص مهارت‌های لازم برای بکارگیری دانش؛

زمانی که مستندسازی دانش ضمنی و دانش آشکار شدنی، آغاز می‌شود نقشه کاملی از دانش موجود، ساخته می‌شود. این نقشه، مشخص می‌کند که هر یک از مبانی، به‌طور دقیق، چه کاری انجام می‌دهد و در این‌ میان، به چه ‌مبناهایی، نیاز است که در حال حاضر، وجود ندارد.

این درک باعث روشن شدن شکاف‌های دانشی و مهارتی می‌شود و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار دانشمند قرار می‌دهد. او با کمک این اطلاعات، ساختارهای جدیدی را شکل می‌دهد که شکاف‌های موجود، در آن وجود ندارد و در حلّ مسائل دانش اصول یا دانش فقه، کارآمدتر است.

۲. شکل‌گیری تصمیمات آگاهانه‌تر؛

نظام مدیریت دانش، دانشمند را با بهبود دسترسی به دانش فعلی و قدیمی، مسلّح می‌کند و موجب کسب مهارت‌های بیشتری می‌شود. پس از رسیدن به این نقطه، دانشمند اصولی، تصمیمات خود را بر اطلاعات دقیق‌تر و التفات به زاویه‌های مختلف مسئله، مبتنی می‌کند.

۳. حفظ دانش؛

وفات دانشمندان و فقیهان، یکی از پرهزینه‌ترین اتفاقاتی است که در تاریخ علم، محقّق شده است. چالشی که با وجود تکنیک‌های مدیریت دانش و مستندسازی اندیشه آن‌ها، خسارت آن، قابل تقلیل است.

به این صورت که با کمک مدیریت دانش، حافظه ساخت‌یافته برای دانش ایجاد می‌شود. حافظه‌ای که دانش و نوع اندیشیدن دانشمندان پیشین و خبره، به‌ مرور زمان در آن ثبت و نگهداری می‌شود. با این کار دانش حیاتی دانشوران کلیدی حتی بعد از وفات آن‌ها، در اختیار دیگران و در دسترس آن‌ها قرار می‌گیرد.

4. افزایش کارآیی عملیاتی؛

نظام‌های مدیریت دانش، بستری ایجاد می‌کنند تا دانشکاران فعال، اطلاعات مرتبط و موردنیازشان را سریع‌تر پیدا کنند. این ویژگی، افزون‌بر کاستن زمان تحقیق و جستجو، به نتیجه‌گیری سریع‌تر می‌انجامد.

5. کاهش احتمال خطا و اشتباه؛

با نگاه یکپارچه به دانش اصول که براساس مبانی بنیادین و فرایندهای ساخت‌یافته است درک بهتری از سایر مبانی و فرایندهای بکاربرده شده در این دانش، ایجاد می‌شود و این دست‌آورد سبب می‌شود که از پیچیدگی سایر فرایندهای بکارگیری شده در این دانش، کاسته شود و این موضوع، باعث کاهش احتمال خطا و اشتباه می‌شود.

6. فرایندهای استاندارد شده

با توجّه به نظام‌داشتن مبانی و فرایندها، به‌تدریج همه مبانی، قاعده‌ها و فرایندها به شکل منسجم و به صورت معیار (استاندارد)، تشکیل می‌شوند. نتیجه‌های متفاوتی بر این مزیّت، مترتّب می‌شوند که یکی از آن‌ها، بهبود کیفیّت آموزش است.

7. افزایش همکاری و هم‌افزایی دانشمندان

با توجه به این‌که، مبانی و فرایندها، معیارمند و استاندارد می‌شوند فهم درست و مشترکی میان تمام دانشوران اصولی شکل می‌گیرد و اختلافاتی که ناشی از سوء فهم یا تبیین نادرست است کاهش می‌یابد. بر این اساس، سعی و تلاش دانشمندان که پیش از این، در مسیر نادرست استفاده می‌شد در مسیر شکوفایی و رشد دانش اصول، بکار گرفته می‌شود.

 

 

question_answerبدون دیدگاه

فلوچارت‌های طرح پژوهشی «فرایند استنباط فقهی»، بر اساس حقله ثانیه شهید صدر (ره)

فلوچارت‌های کتاب فرایند استنباط فقهی

≡الگوریتم استنباط فقهی، بر اساس کتاب دروس فی علم الاصول الحلقة الثانیة

دوره عمومی

شکل شماره1، فرایند استنباط

شکل شماره2، اقسام حکم

شکل شماره3، مراتب حکم در کتاب دروس فی علم الاصول (الحلقة الثانیة)

شکل شماره4، مراتب حکم و مراحل استنباط

شکل شماره5، رَوند کلیِ استنباط

شکل شماره6، مسئله‌شناسی و فرضیه‌سازی

شکل شماره7، دلیل‌یابی

شکل شماره8، اقسام خبر

شکل شماره9، اعتبارسنجی

شکل شماره10، اقسام دلیل

شکل شماره11، مسیر عمومی تشخیص معنای موضوع‌له

شکل شماره12، مسیر عمومی تعیین اصل معنای مراد

شکل شماره13، مسیر عمومی قلمروی معنای مراد

شکل شماره14، بررسي دلالت التزامی

شکل شماره15، بررسي مسیر اختصاصی تشخیص معنای موضوع‌له در الفاظ دال بر حکم

شکل شماره16، تعیین معنای مراد در الفاظ وضع شده برای طلب

شکل شماره17، تعیین معنای مراد در الفاظ وضع شده برای منع

شکل شماره18، تعیین معنای مراد در الفاظی که برای طلب و منع وضع نشده

شکل شماره19، تعیین معنای مراد در الفاظ دالّ بر موضوع و متعلّق

شکل شماره20، تعیین نوع حکم طلبی

شکل شماره21، تعیین نوع حکم زجری

شکل شماره22، بررسی دلالت فعل معصوم

شکل شماره23، بررسی دلالت تقریر معصوم

شکل شماره24، بررسی دلالت سیره

شکل شماره25، بررسی دلالت اجماع

شکل شماره26، بررسی دلالت دلیل عقلی

شکل شماره27، تعیین اجزای جعل بر اساس مدلول انفرادی

شکل شماره28، تعیین جهت صدور

شکل شماره29، مسیر فحص و نتیجه‌گیری مدالیل انفرادی

شکل شماره30، بررسی مدلولِ جمعی

شکل شماره31، بررسی تعارض

شکل شماره32، تعیین اجزای جعل بر اساس مجموع ادله

شکل شماره33، بررسی فعلیت در مقام ثبوت

شکل شماره34، فرایند کلی مقام تنجّز

شکل شماره35، بررسی تنجز نسبت به اصل حکم

شکل شماره36، بررسی تنجز نسبت به متعلق و قیود آن

شکل شماره37، بررسی تنجز با توجه به قیود حکم

شکل شماره38، بررسی تحقق قیود حکم تکلیفی

شکل شماره39، بررسی تنجز تکلیف در فرض عجز

شکل شماره40، بررسی تحقق قیود حکم وضعی

شکل شماره41، بررسی تنجز در موارد علم اجمالی

شکل شماره42، بررسی قید قدرت به معنای اعم

شکل شماره43، فرایند کلی مقام امتثال

شکل شماره44، بررسی احراز امتثال تکالیف طلبی

شکل شماره45، بررسی نتایج امتثال تکالیف طلبی

شکل شماره46، بررسی احراز امتثال تکالیف زجری

شکل شماره47، بررسی نتایج امتثال تکالیف زجری

شکل شماره48، بررسی إجزای بدل اضطراری

شکل شماره 49 الگوریتم کلی با جزئیات

کاربست‌های کتاب فرایند استنباط فقهی

شکل کاربست شماره 1 مسئله‌شناسی حکم حرمت غیبت

شکل کاربست شماره 2 مسئله‌شناسی حکم حرمت شنیدن غیبت

شکل کاربست شماره 3 مسئله‌شناسی حکم کبیره‌بودن گناه غیبت

شکل کاربست شماره 4 دلیل‌یابی، حکم حرمت غیبت

شکل کاربست شماره 5 اعتبارسنجی ادله حکم غیبت

شکل کاربست شماره 6 اعتبارسنجی ادله حکم غیبت

شکل کاربست شماره 7 اعتبارسنجی ادله حکم غیبت

شکل کاربست شماره 8 مسیر عمومی تشخیص معنای موضوع‌له در معنای لفظ «زکات» 1

شکل کاربست شماره 9 مسیر عمومی تشخیص معنای موضوع‌له در معنای لفظ «زکات» 2

شکل کاربست شماره 10 مسیر عمومی تعیین اصل معنای مراد، در دلیل حکم زیارت حضرت اباعبدالله الحسین

شکل کاربست شماره 11 مسیر عمومی تعیین قلمروی معنای مراد 1

شکل کاربست شماره 12 مسیر عمومی تعیین قلمروی معنای مراد 2

شکل کاربست شماره 13 مسیر عمومی تعیین قلمروی معنای مراد 3

شکل کاربست شماره 14 بررسی دلالت التزامی

شکل کاربست شماره 15 بررسی معنای مراد در الفاظ وضع شده برای طلب 1

شکل کاربست شماره 16 بررسی معنای مراد در الفاظ وضع شده برای طلب 2

شکل کاربست شماره 17 بررسي معنای مراد در الفاظ وضع شده برای منع

شکل کاربست شماره 18 بررسی معنای مراد در الفاظی که برای طلب و منع وضع نشده

شکل کاربست شماره 19 تعیین نوع حکم طلبی

شکل کاربست شماره 20 تعیین نوع حکم زجری

شکل کاربست شماره 21 بررسي دلالت فعل معصوم

شکل کاربست شماره 22 بررسی دلالت تقریر معصوم

شکل کاربست شماره 23 بررسی دلالت سیره

شکل کاربست شماره 24 بررسی دلالت اجماع

شکل کاربست شماره 25 بررسی دلالت دلیل عقلی

شکل کاربست شماره 26 تعیین اجزای جعل بر اساس مدلول انفرادی

شکل کاربست شماره 27 تعیین جهت صدور

شکل کاربست شماره 28 فحص و نتیجه‌گیری مدالیل انفرادی

شکل کاربست شماره 29 بررسی مدلول جمعی

شکل کاربست شماره 30 بررسی تعارض ادله

شکل کاربست شماره 31 بررسی تنجّز نسبت به اصل حکم

شکل کاربست شماره 32 بررسی تنجز نسبت به متعلق و قیود آن

شکل کاربست شماره 33 بررسی تنجز با توجه به قیود حکم

شکل کاربست شماره 34 بررسی تحقق قیود حکم تکلیفی

شکل کاربست شماره 35 بررسی تنجز تکلیف در فرض عجز

شکل کاربست شماره 36 بررسی تحقق قیود حکم وضعی

شکل کاربست شماره 37 بررسی تنجز در موارد علم اجمالی

شکل کاربست شماره 38 بررسی قید قدرت به معنای اعم

شکل کاربست شماره 39 بررسی احراز امتثال تکالیف طلبی

شکل کاربست شماره 40 بررسی نتایج احراز امتثال تکالیف طلبی

شکل کاربست شماره 41 بررسی نتایج احراز امتثال تکالیف زجری

شکل کاربست شماره 42 بررسی نتایج احراز امتثال تکالیف زجری

شکل کاربست شماره 43 بررسی إجزای بدل اضطراری

question_answerبدون دیدگاه
فهرست