چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «مبانی کلامی اصول فقه» با موضوع «جایگاه و تاثیرات صفت علم الهی در اصول فقه»

folder_openنشست ها
commentبدون دیدگاه

چهارمین نشست از سلسله نشستهای مبانی کلامی علم اصول با موضوع جایگاه صفت علم الهی در علم اصول در موسسه پژوهشی دانشوران برگزار شد.
در این نشست آیت الله حاج شیخ محمد سند به ارائه ی این بحث پرداختند.

ایشان ابتدا به بحث تاثیرعلم کلام براصول به صورت مقدمه ای اشاره کردند :

در بین  اصولی ها،  معروف است که مباحث حجج ، بیشتر ازعلم کلام کمک گرفته شده است. علم اصول اینجا شامل دو بخش است یکی بلاغت و الفاظ و دیگری حجج. این نشان دهنده ی میزان تاثیرگذاری علم کلام در مباحث حجج است. البته در حد تاثیر گذاری اجمالی و کلی است وگرنه مقداری از مباحث الفاظ،  آن هم عقلی است و مربوط به علم کلام است ویک بخشی از مباحث حجج ، با الفاظ سر و کار دارد ولی به طور اجمال این گونه است.

کسی که درعلم کلام خیلی توانایی دارد، درمباحث حجج بیشتر دقت و جسارت بحث دارد.

این استاد خارج فقه و اصول نجف اشرف در ادامه فرمودند: اگر انسان لیستی ازاین مسائل تهیه کند لیست بزرگی می شود مثلاً رابطه ی عقل ونقل ؟ رابطه ی عقل با وحی ؟ رابطه ی عقل با عقلا ؟ رابطه ی وحی با عقلا ؟ به این مباحث، هم متکلمین پرداختند وهم اصولی ها.

در خود مباحث عقلی ، رابطه بین جزم ویقین چیست؟ رابطه پدیده ی قطع با پدیده ی ادراک و یقین چیست؟ با اینکه این مباحث کلامی است ولی در اصول هم مطرح شده است.

رابطه اعتبار با وحی، با عقل چیست؟ به این بحث علامه طباطبائی دررساله الت والیات در رسائل سبعه در اصول فلسفه و رئالیسم پرداخته است.

 این مباحث رابطه اعتبار پیش عقلا، اعتبار پیش شرع، اعتبار با تخمین عقل چه رابطه ای دارد؟ رابطه دولت دینی با دولت مدنی چیست؟ رابطه تجربیات بشر با وحی چیست؟ این مباحث با اینکه در فلسفه و کلام باید به آن پرداخته شود ولی اصولی ها دیدند مجبورهستند که به آنها بپردازند وتذکر دهند. لذا درخیلی از این مسائل ، اصول ورود کرده ولی چه بسا فلسفه وکلام  که باید نقشی را ایفا کنند، هنوزتحقیقات ویژه ای ارائه نکرده اند.

 علم کلام و علم اصول متاثر از هم هستند و منافاتی با هم ندارند و دور حاصل نمی شود.چون از سمت های مختلف، هرکدام به دیگری خدمات متقابل می دهند.

در بحث حجیت عقل کلامی ها مباحثی را مطرح کردند، اما اصولی ها نیز به این بحث به صورت مفصل پرداخته اند.

استاد سند در ادامه به ذکر این نکته پرداختند که:  نظرات اخباری ها و اصولی ها درباره حجیت عقل مختلف است و این اختلاف تاثیر گزار درخود علمای اصول مطرح است که عقل تا چه دامنه ای حجیت عقلی دارد؟ و آیا حجیتش یکسان است؟

 از دیگر مباحث کلامی که می توان به آن اشاره کرد حقیقت حکم شرعی است. آیا (جعل ما یستحق به حقوقه یا یستحق به مطلوبه) یا اراده که یک پدیده ی تکوینی است؟

 دربحث مشتق، معنای اسماء الهی چیست؟ پشتوانه ی امر لفظی یا نهی، اراده الهی است. واین جور بحث های مفصلی که اصولی ها کرده اند، باز نشآت گرفته ازعلم کلام است. پس این روند اول تاثیرعلم کلام در مباحث اصولی بود.

استاد سند افزوند: اصولیان در لابه لای انسداد مسائلی را مطرح کرده اند که در هیچ جای دیگر از اصول به آن اشاره نشده است. که می توان گفت مباحث شگفت انگیز جالب و شیرین است. من جمله ی آن موارد در مبحث تنبیهات انسداد است.

در ادامه­ی بحث ایشان متذکر دو مسئله شدند:

اول بحث تعارض وربط آن با علم خدا. تعارض: (تعارض الخبرین یا تعارض الادله) خیلی حساس است وربط به علم خدا دادند.

دوم: نقش متخصان علوم مختلف، دررابطه با موضوعات ابواب فقهی، هر باب فقهی یک موضوعی دارد. متخصصان آن موضوع، آیا قول شان در برداشت ادله ی پیرامون آن موضوع، حجیت دارد یا ندارد؟

در بحث تعارض تکیه ی آن بر علم خداوند است. شیخ طوسی می فرماید: که یکی از تذکراتی که در اول بحث تهذیب  و استبصار بیان کرده که وقتی دید تعارض روایات اهل بیت حد و حصر ندارند، خود به خود این شبهه باعث شده از مکتب اهل بیت روی گردانید و یا بعضاً تصور کردند در قران تناقضاتی دارد. بعد شیخ طوسی می فرماید: که استاد ما شیخ مفید دستور داد که شما این وجوه روایت را با شواهد و دلایل مرقوم بفرمائید تا متوجه بشیم که علم ائمه چگونه است.

در مسئله ی عام و خاص و نص،  بین کلام متقدمین و متاخرین تفاوتهای وجود دارد متاخرین میگویند  دلیل خاص، عام را از ریشه قیجی می کند. یعنی در رتبه ی انشا و در رتبه ی حکم  فعلی و مقتضی چه بسا خاص، حکم ها را از ریشه آن منطقه ی خاص بر می دارد. خاص، حکم عام را بر می دارد. فرمایش متقدمین این نیست. خیلی پخته تر است. در واقع شیخ مفید و مرتضی که در علم کلام آنها تسلط بیشتری داشتند، هم نوا با این مطلب در نسخ است که پیش متاخرین شبیه خاص است. ناسخ منسوخ را از ریشه قیجی می کند، به طوری که مقدارمنسوخ از حکم منسوخ دیگر وجود ندارد.

قدما در نسخ مطلب دیگری بیان کردند که شبیه قولشان در تخصیص است. تخصیص با نسخ هم خوانی دارند. دو جفتِ یک رحم هستند.تخصیص در افراد است ولی نسخ تخصیص در ازمان است. لذا تقریباً از یک مقوله است. قدما می فرمایند: در تخصیص یا در نسخ، عام در منطقه ی تخصیص و منسوخ در منطقه ی نسخ، محو نشده است، منجمد شده به طور مقتضی نه حکم مقتضی به معنای فعلیه ی  ناقصه ی مراحل حکم. مقتضی یعنی یک انشائی به صورت کمون، مثل یک بذر است. قابل شکوفایی است، ولی هست. مبنای آقای خویی در البیان که ایشان منکر نسخ در خیلی مواردی که دیگران قائل شدند. در واقع آقای خویی منکر نسخ متاخرین است.خود به خود ایشان گرایش پیدا کردند به نسخ متقدمین، بدون اینکه در کلامش دیده شود. این که انکار کردند در واقع نسخ متاخرین را انکار کرده است، که باعث محو منسوخ بود، نه اینکه منسوخ در این موارد فعلیت دارد. وقتی فعلیت ندارد، چیزی ندارد.همان منجمد است ولی هست. حالا جای بیان تفسیرش اینجا نیست.

البته این بحث نسخ و خاص به این بر می گردد که شارع، نسخ در شرایع بین انبیا، به معنای کلاس های تکامل بشر است.

استاد سند فرمودند : این مطلب از بحث های جهشی و نوین علم اصول است. که اجمالاً به آن می پردازیم. سامانه ی کل ادله و عمومات، این خیلی مهم است .عمومات در یک ردیف تنها نیست. آغشته به هم و تداخلی است. این تداخلی بودن عمومات و طبقه بندی، تخصیص وجود آورده است. اگر معنای عموم و چیدن آن در منطقه ی خاص، ندانیم، معنای تخصیص در افتادن آب در منطقه ی خاص نیست. منجمد شدن آب در منطقه ی خاص است. آن منطقه، منطقه ی تخصیص را بنابر گفته ی اصولیین که مراتب العموم : عموم فوقی، بعدش عموم دوم و بعدش بعدش تا برسد به دلیل خاص. این سامانه ی عمومات، یک مدیریت و نظمی دارند شبیه قانون اساسی و قانون پارلمانی، قانون وزرات خانه ها. چگونه من این سیستم طبقه بندی را بیابم؟ چه اثری دارد؟ اثرات بسیاری دارد. ریشه های احکام طبقات پائین را پیدا کنم. به گونه ای نظم این قوانین با یکدیگر تعادل ملاکات این قواعد را مراعات شود. در مدیریت منظومه ی قانون که یک بحث جدیدی است و تاثیر گذار است.

چرا شارع مرادش از اول عام نباشد، چرا حکم را به صورت عموم ارائه داد؟

زندگی نامه ی استاد آیت الله سند در یک نگاه

محمد سند بحرانی، فرزند حمید در ماه رجب ۱۳۸۲هجری قمری در بحرین به دنیا آمد.

او در پنج سالگی وارد دبستان شده و در پانزده سالگی از دبیرستان فارغ شد.

سپس با بورسیه تحصیلی و در رشته مهندسی، وارد دانشکده دیوید گیم (david game college) لندن شد. بعد از یک سال از این مکان فارع التحصیل شده و به دانشکده تخصصی امپریال لندن(Imperial College London) وارد گشت.

در طول تحصیل در دانشگاه، دغدغه او پیرامون شبهات وارده به مکتب اهل بیت موجب شد که بعد از انقلاب در ایران، دانشگاه را رها کرده و وارد حوزه علمیه قم شود. البته تصمیم او با مخالفت افراد مختلف که از استعداد او خبر داشتند همراه شد، اما این مخالفت‌ها، مانع تصمیم او نگشت.

در کمتر از چهار سال، سطوح عالیه را به پایان برساند.

 استادان

او از درس خارج فقه و اصول مرتضی حائری یزدی، میرزا هاشم آملی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد روحانی، حسین وحید خراسانی، میرزا جواد تبریزی و علی فانی اصفهانی بهره برده‌است.

استادان دیگرش:

حسن حسن‌زاده آملی، عبدالله جوادی آملی، یحیی انصاری شیرازی، میرزا مهدی اصفهانی، محمد تقی قمی،

محمد جواد ذهنی، مدرس افغانی، محمد تقی بهجت، سید احمد خوانساری، کاظم تبریزی

جهت دریافت صوت کامل این نشست به کانال موسسه دانشوران در ایتا به آدرس https://eitaa.com/daneshvaraan_Institute مراجعه فرمائید.

اشتراک گذاری

tagبرچسب ها:

نوشته ها مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست