«فرآیند حکمشناسی در الگوریتم دانش اصول فقه»
نهمین نشست از سلسله نشستهای علمی علوم اسلامی و انسانی دیجیتال با موضوع «فرآیند حکمشناسی در الگوریتم دانش اصول فقه» در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، در تاریخ 19/8/1401 برگزار گردید. در این نشست ابتدا حجت الاسلام و المسلمین رضا میهندوست، استاد حوزه علمیه و مؤلف کتاب الگوریتم دانش اصول فقه ضمن تشکر از مسئولین مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، بابت تشکیل جلسه به ارائه مطالب خود پرداختند.
ایشان گفتند: «مؤسسه دانشوران» در مشهد، با مدیریت جناب استاد حاج شیخ حمید درایتی، پروژههای پژوهشی متعددی انجام داده است که یکی از آنها، تالیف کتاب الگوریتم دانش اصول فقه بود. قسمت اول از این پروژه بر اساس مبانی مرحوم مظفر (ره) و قسمت دوم بر اساس نظرات شهید صدر در حلقات انجام گرفته است. اصول مرحوم مظفر از این جهت انتخاب شد که کمکی به آموزش این کتاب صورت گرفته باشد. بنده و جناب حجت الاسلام قدمی قسمت اول را انجام دادیم و در قسمت دوم خدمت حجت الاسلام حسینی مهر نیز هستیم.
به عنوان مقدمه نکاتی را عرض میکنم، اول این که در علم روششناسی اولین چیزی که به انسان ارائه میشود، روش تنظیم مباحث است. یعنی مثلا میگویند ما روش شناسی شیخ انصاری در رسائل یا مکاسب را مطرح میکنیم ولی آنچه که میبینیم این است که در واقع روش تنظیم مباحث را از سوی شیخ انصاری مطرح میکنند. مثلا ایشان اول محل نزاع را تحریر میکند و سپس اقوال را ذکر میکند که این لزوما ترتیب ثبوتی ندارد و یک بحث اثباتی است.
اصطلاح دومی از روش شناسی به کار برده میشود که عبارت است از مکتب شناسی. یعنی یکی از نظرات مهم و موثر یک شخص بزرگ را در نظر میگیرند و بر اساس آن میگویند این مکتب فلان آقا است. این اصلاح هم فعلا مد نظر ما نیست.
آن چیزی که مد نظر ما است روش حل مسئله است. در روش حل مسئله هم، گاهی خیلی کلان وارد میشوند گاهی به صورت جزئی. آن الگوریتمی که ما مطرح میکنیم قسمت دوم است، یعنی روش گام به گام و تفصیلی از ابتدای برخورد با مسئله تا رسیدن به نتیجه. ما در اصطلاح خودمان به این میگوییم الگوریتم.
در واقع باید گفت که ما یک دستگاه استنباطی داریم که یک تعداد عناصر ورودی و یک تعداد عناصر خروجی دارد و قسمت میانی دارد که همان دستگاه استنباطی است، عناصر ورودی ما، میتواند مسئله یا دلیل باشد. این مسئله یا دلیل، داخل در این دستگاه شده و اینجا گامهای عملی از برخورد با مشکل تا نتیجه طی شده تا میرسد به عنصر خروجی که حکم شرعی یا عدم حکم شرعی است و یا حکم ظاهری یا وضعی یا تکلیفی است.
نکته دومی که راجع به بحث الگوریتم باید تذکر بدهم این است که مطالبی که در کتب اصولی با آن مواجه هستیم بر سه نوع است:
- ماهیت شناسی: یعنی فلان قاعده به چه معناست
- چرایی: یعنی استدلال و ادلّه
- چگونگی و کیفیت به کارگیری: کاربست آن و مدل کاربست و نحوهی کاربستش
دو مدل اول در کتب اصولی خیلی پر رنگ است، مثلا این قاعده به چه معنا است؟ و یا دلیلش چیست؟ ولی این که بر فرض که ما این قاعده را پذیرفتیم چه گامهای عملی دارد و تطبیق و کاربست این قاعده چگونه است؟ این کمتر در این علم اصول مورد بحث قرار گرفته، هر چند که قطعا به صورت ارتکازی در ذهن فقها و اصولیون بوده، اما بالاخره این ارتکاز باید کشف بشود تا بشود از آن بیشتر استفاده کرد.
یک نمای کلی از این کار را ما تهیه کردیم با تقریبا سی و سه خورده الگوریتم در مباحث مختلف که همه این ها را که به هم وصل کنیم الگوریتم استنباط بر اساس اصول فقه مرحوم مظفر به دست میآید. ارائه همهی اینها در این جلسه ممکن نیست بنابراین روند کلی استنباط را خدمت شما عرض میکنم.
ذکر این نکته نیز لازم است که 3 قرائت از الگوریتم وجود دارد:
- قرائت انتسابی (قرائت حداکثری و قابل انتساب): به این معنا که الگوریتم کتابهای فقهی و اصولی نویسنده را را کشف کرده ادعا کنیم اندیشه او را به دست آوردهایم و این اندیشه را میتوانیم تطبیق کنیم و نتایج این تطبیق را و کاربستش را به صاحبش نسبت بدهیم. این قرائت با چالشهای زیادی مواجهه و مخالفان فراوانی دارد، زیرا اولا علوم انسانی و اسلامی آن قدر صفر و یک نیستند تا بتوان آن را دقیق بررسی کرد و بعد به نتیجه رسید و به نویسنده نسبت داد. چراکه متغیرهای شخصی استنباط، ضابطهمند نیستند، هرچند که برخی از استظهارها ضابطهمند شدهاند، مثل هیئت أمر که میگویند ظهور در وجوب دارد ولی بسیاری از استظهارها طبق قرائن شخصیه بوده، تحت ضابطه نمیآید. شاید بتوانیم بگوئیم چنین قرائتی به صورت صد در صدی امکان ندارد، البته بعضی از برنامهنویسان ادعا میکنند که رسیدن به چنین الگوریتمی نیز ممکن است و باید کاربست و تطبیقات آن زیاد باشد تا درصد خطای سیستم خیلی پایین باشد ولی ما فعلا در این کتاب ادعای قرائت حداکثری انتسابی را نداشتیم.
- قرائت حد وسط یا فقیه یار: به این معنا که میتوان الگوریتمی تهیه کرد که فقیه را در مسیر اجتهاد کمک کند و او را از خطاهای احتمالی مصون کند. مثلا اگر فقیهی خلاف مبنای خودش عمل کرد هشدار بدهد.
- قرائت آموزشی (حداقلی): در این فرض ما نتیجه را به صاحب اندیشه نسبت نمیدهیم و نمیخواهیم او را یاری کنیم، بلکه در حد آموزش برای طلاب، الگوریتمی را ارائه میکنیم. این قدر متیقن از مفید بودن است زیرا با تهیه الگوریتم و ارائه فلوچارت، حلقههای مفقوده کتاب آشکار میشود و ربط بین مسایل روشن میگردد. همچنین شرایط تاثیر یک مبنی، معین شده ساختار ذهنی منظم برای طلبه اتفاق میافتد.
روند کلی الگوریتم:
روند کلی استنباط از «مسئله شناسی» آغاز میشود. یعنی ابتدا با فرضیهسازی مسئله را تعیین اولیه نمود مثلا شرب تتن حلال است. مرحله بعد «دلیل شناسی» است. در این مرحله ادله معتبر لیست میشوند، مثلا: خبر واحد حسی معتبر است، اجماع معتبر است. مرحله سوم «جعل»خواهد بود. در واقع خللی را که در الگوریتم های ارائه شده در جوامع علمی دارند، مربوط به خلا در مراتب حکم است. در واقع به نظر ما استنباط فقهی چون استنباط حکم شرعی است باید معیار اصلی الگوریتم مراتب حکم شرعی باشد. یعنی تمام مباحث اصول فقه باید بر دور مراتب حکم بچرخد یعنی یک قسمت آن دور جعل بچرخد و یک قسمت دور فعلیت بچرخد و یکی هم دور تنجز بچرخد. پیشنهاد ما در این کتاب این است که کل مباحث اصول را ما بر اساس ارتباطش با مراتب حکم تنظیم کنیم، بنابراین مرتبه اول مرتبه جعل، مرتبه دوم، فعلیت و مرتبه سوم تنجز است و بعد پایان.
حالا در مرتبهی جعل، اولین سوالی که می پرسیم این است که آیا دلیل لفظی داریم یا نه؟ یعنی مثلا قرآن یا روایت هست یا خیر؟ اگر جواب خیر باشد، یعنی مثلا دلیل ما اجماع یا عقل است (الگوریتم اجماع و عقل را ذکر نکردیم) ابتدا باید أجزای جعل شرعی را تعیین کنید، یعنی حکم، موضوع و متعلقش را مشخص کنید، مثلا در مورد قضیة «شرب خمر حرام است» حرام، حکم و شرب، متعلق و خمر موضوع خواهد بود.
حالا اگر که دلیل ما قرآن و روایت بود میگوییم آن قرآن و روایت چیست؟ آیا آیه قرآن یا روایتی که حاکی از سنت است، حکایت از نوع فعل و تقریر از سنت دارد؟ یا حکایت از قول دارد؟ در آیات قرآن هم همین طور است یعنی مثلا گاهی آیهی قرآن حکایت از قول یا فعلی از پیامبر دارد، اگر مفاد این دلیل لفظی، فعل و تقریر باشد داخل در ادلۀ غیر لفظیه میشود همچنان که برای اجماع و عقل در ذیل مباحث غیر لفظی یک الگوریتمی قرار دادیم تا برسیم به تعیین اجزای جعل شرعی. اما اگر دلیل، قرآن و روایت است و مفاد دلیل هم فعل و تقریر نیست یعنی قول است این از جمیع جهات لفظی است و باید سراغ مباحث الفاظ برویم. اولین کار این در این جا این است که مدلول انفرادی این روایت را بررسی کنیم، فارغ از این که آیا ادله دیگری دارد یا ندارد، این که مدلول جمعیاش پس از این چگونه خواهد بود فعلا کاری نداریم، مدلول انفرادی یعنی این روایت به تنهایی چه چیزی از آن برداشت میشود؟ طبعا هم باید مدلول مطابقیاش و هم التزامیاش را برداشت کنیم.
مدلول مطابقی الگوریتم های زیادی دارد، مثلا مدلول مطابقی تقسیم میشود به کشف اصل معنای مراد که این خودش یک الگوریتم میخواهد. در این جا باید بررسی کرد قرینه داریم یا نداریم. اگر علم داریم به معنای موضوع له، اصالة التطابق جاری میکنیم، و سپس به سراغ مراد جدّی میرویم. اگر علم نداریم به مراد جدی، در صوتی که قرینه بود آن را اخذ میکنیم، اما اگر قرینه نبود باید به دنبال علایم تشخیص حقیقت از مجاز باشیم و به وسیله این کار موضوع له را مشخص و با اجرای اصل تطابق به مراد جدی برسیم.
سپس برای شناخت سعه و ضیق مراد حال باید ببینیم کدام یک از اطلاق، عموم، تنقیح مناط، الغاء خصوصیت یا مناسبت حکم و موضوع اینجا وجود دارد بعد از این وقتی که معنا (مدلول مطابقی) را کامل فهمیدیدم، باید ببینیم مدلول التزامی دارد یا خیر. در مدلول التزامی، مدلهای مختلفی مطرح کردیم، مثلا لوازم مثبتات أمارات یا بحث دلالت سیاقی از مرحوم مظفر مثل اقتظا و تقیید و اشاره (بعضی از آنها دلالت التزامیه است) اینجا مطرح شده است. با عبور از مباحث الفاظ، به مرتبه جعل میرسیم، در این جا حکم، موضوع و متعلق هم بر این اساس مشخص میشود. بنابراین ما از راه دلیل غیر لفظی یا لفظی آمدیم تا رسیدیم به یک جعل، یعنی حکم، موضوع و متعلق را به دست آوردیم، ولی این بر اساس یک دلیل است بنابراین سوالی که طرح میشود این است که آیا دلیل دیگهای وجود دارد؟ اگر دلیل دیگری موجود باشد، دوباره این مراحل را تکرار میکنیم و در واقع این چرخه، همان چرخۀ وجوب فحص میشود. یعنی شما با یک دلیل نمیتوانید به جمع برسید باید از ادله دیگری هم جست و جو کنید و آن قدر این چرخه ادامه پیدا میکند کها دلیل دیگری وجود نداشته باشد.
سپس میپرسیم آیا عملیات گذشته به دلیل معتبری خاتمه یافت؟ اگر دلیل معتبری نباشد باز بررسی میکنیم که مجموعهی ادله غیر معتبر آیا منجر به قطع و احتمال میشود؟ (بر اساس نظریهی تراکم ظنون یا بر اساس نظریه حساب احتمالات شهید صدر که این کار را حتی شیخ انصاری هم در رسائل خیلی وقتها انجام میدهد) اگر به نتیجه رسیدیم و دلیل معتبر پیدا کردیم در واقع جعل ما تعیین شده است در این صورت میرویم سراغ فعلیت. در مرتبه فعلیت، وجود خارجی موضوع را بررسی میکنیم، به قول شهید صدر، فعلیّت مرتبهای است که در آنجا تحقق خارجی موضوع میآید (تا این حدّ را مرحوم مظفر و بعض دیگر هم قائلند)، سپس اقتضا و مبانی فعلیت، را بررسی میکنیم. الگوریتمهای زیادی در این جهت وجود دارد، چون موضوع عبارت است از شخص بالغ عاقل قادر و غیره، یکی از آنها مثلا قدرت است، تمام مباحث قدرت علم اصول اینجا میآید. بنابراین بحث ترتّب، تزاحم، إجزاء امر اضطراری از واقعی اینجا میآید چون بحث قدرت است. در بحث تنجز، احراز حکم مطرح میگردد. بحث وصول و علم، اجزاء امر ظاهری از واقعی، جهل عن قصور و عن تقصیرٍ و این که جهل با فحص بوده یا بدون فحص اینها همه در بحث تنجز مطرح میشود. این یک مسیر بود. مسیر دیگر این که اینجا بگوییم از مجموعه ادله غیر معتبر به نتیجهای نمیرسیم (یعنی از حساب و احتمالات یا تراکم ظنون) و جایی که دلیلی یافت نشد باید بریم در تنجز، قسمت اصول عملیه، بنابراین ما اینجا به طلاب میگوییم بحث اصول عملیه در واقع بررسی مرتبۀ تنجز است. آخرین مسیر این است که وقتی معلوم شد دلیل معتبر در مسئله داریم آیا فقط یک دلیل معتبر داریم یا چند دلیل؟ اگر فقط یک دلیل داشتیم همین مسیر دوباره تکرار میشود. یک دلیل معتبر داریم میرویم سراغ جعل و آن را تعیین دقیق میکنیم، بعد فعلیّت سپس تنجّز را برررسی میکنیم. اگر چند دلیل معتبر در مسئله وجود داشت بحث تعارض مطرح میشود. آیا این دلایل با هم تعارض دارند؟ اگر تعارض ندارند، یعنی جمع عرفی دارند، مثل عام و خاص، مطلق و مقید، حاکم و محکوم، وارد و مورود هستند، سراغ جعل سپس فعلیت و در نهایت تنجز میرویم. اما اگر تعارض مستقر دارند، بحث تعارض ادله مطرح میشود که خورده الگوریتم زیاد دارد. در این جا به صورت کلی گفته شده که اگر مرجحی وجود دارد، باید به آن راجح اخذ کرد. راجح دلیل مسئله میشود، در این فرض باز جعل را با آن مشخص میکنیم و بعد فعلیت و در نهایت تنجز. اما اگر مرجحی وجود ندارد در صورتی که در تعارض مستقر قائل به تساقط هستیم دوباره میآید ذیل اصول عملیه و بحث تنجز. اما در صورتی که قائل به تخییر باشیم، دلیلی را که اختیار میکنیم در حکم راجح حساب شده، دوباره سراغ جعل رفته مرحله بعد فعلیت و در نهایت تنجز. این مدلی بود که در این کتاب ارائه شده بود که همان کلان الگوریتم ماست.
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدباقر قدمی استاد حوزه علمیه و مؤلّف کتاب الگوریتم دانش اصول فقه به ارائه مطالب خود پرداختند:
ایشان ضمن تقدیر و تشکر از مسئولین نشست علمی گفتند: ما بر اساس بعضی از زبانهای برنامهنویسی این الگوریتم ها را کد نویسی کردیم. بخش «احراز دلیل» را در اینجا خدمتتون ارائه میکنم. فرض بفرمایید اینجا همونطور که نوشته شده جهت اعتبارسنجی، دلیل، نوع دلیل و خصوصیات آن در کادر زیر مشخص شده است. ما بخشی داریم در فلوچارتمان به نام إحراز دلیل یعنی آیا این دلیل حجت است؟ آیا صادر شده است یا خیر؟ ما میگوییم که اینجا فرض کنید که نوع دلیل شما را مشخص کنیم. لیستی از ادله را به کاربر إرائه میدهیم. زیرا در واقع این سیستمی که ما ارائه میکنیم یک سیستم تعاملی با کاربران بوده و آموزشی است. یعنی بر اساس آنچه در اصول فقه فرا گرفتهاند، سیر فرآیند استنباطی مباحث را طی میکنند، در اینجا اجماع، خبر، سیره عقلاء، عقل، قرآن، میتواند دلیل باشد. به عنوان مثال اگر خبر دلیل ما باشد، مرحله بعد سؤال این است که خصوصیت این خبر چیست؟ در اینجا یک لیستی از خصوصیاتی که در این خبر وجود دارد باید باز شود اگر مرحوم مظفر بر مبنای مشهور اعراض مشهور را موجب ضعف سند میداند یا عمل مشهور به خبری که ضعف داشته باشد را موجب انجبار ضعف سند میداند، (البته در نزد بعضی از بزرگان مبانی دیگری وجود دارد مثل مرحوم آیتالله خویی که این مبنای اعراض و انجبار را قبول ندارند مهم در نزد اینها این هست که راوی ثقه هست یا ثقه نیست) در این صورت خبری که اعراض مشهور دارد، بر اساس مبنی معتبر نخواهد بود. فلوچارتهایی که ما در این کتاب آوردیم و فلوچارت کلانی که ذکر شد تکتک اینها میتواند یک دستگاه استنباطی باشد که در این برنامه مورد استفاده قرار گیرد.
باید گفت که این کار منحصر در اصول فقه مرحوم مظفر نیست بر اساس مبانی مختلف، چگونگی قواعد اصولی را میتوان فرایند سازی نمود که هرکدام فلوچارت ویژهای میطلبد.
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین سید جلال الدین بختیاری هستیم مدیر گروه فقه و مبانی مرکز تحقیقات علوم اسلامی به ارائه نکات خود پرداختند. ایشان با تشکر از تشریف فرمایی مؤلفین کتاب الگوریتم دانش اصول فقه در نشست علمی، کار انجام گرفته را بدیع و شایسته تقدیر خواندند. ایشان در ادامه گفتند: ارائه این مباحث از آن جا که بدیع و ناآشناست باید به گونهای جذابتر باشد. مثلا اصطلاحاتی که گفته شد برای بعضی از حوزویان ناآشناست و استفاده از این کلمات جدید باید با توضیح باشد. مثلا کلمه الگوریتم که از الخوارزمیه گرفته شده توضیح داده نشد که مبدع الگوریتم، خوارزمی ریاضیدان بوده و او علم ریاضی را به صورت همین فرایند گام بهگام ترتیب بندی نموده است. پس از او نیز غربیها با استفاده از از مدل او در برنامه نویسی برای کامپیوتر الخوارزمیه را به الگوریتم، تبدیل کردند.
ایشان در ادامه گفتند: نکته بعدی این است که عنوان این کتاب و همچنین جلسه بهتر است به الگوریتم دانش فقه با نظارت بر علم اصول تبدیل شود. زیرا وقتی میگوئیم الگوریتم دانش اصول فقه یعنی ما میخواهیم آن فرایندهای گام به گام را انجام بدهیم تا به نتایج اصولی برسیم و مراد از آن حجتها و دلیلهایی است که میتواند واسطه استنباط احکام فقهی واقع شود. اما آنچه که در کتاب آمده در واقع الگوریتمی برای رسیدن به نتایج فقهی و احکام فقه است. در فقه ما به دنبال احکام هستیم و وقتی یک حکم شرعی رو وارد این کارخانه (فلوچارت) میکنیم و از اون طرف دنبال نتیجه هستیم نتیجه به صورت یک حکم شرعی خارج میشود. بنابراین بهتر بود دوستان عنوان را الگوریتم دانش فقه با نظارت بر علم اصول میگفتند.
نکته سوم این که گفته شد: یکی از پایه های علم اصول همین الگوریتم است، به چه معناست؟ علم اصول مراحل گام به گام تا رسیدن به نتیجه را به افراد یاد میدهد، مرحوم آقای صدر در کتاب حلقات میگویند: «الفقه و الاصول یمثّلان النظریة و التطبیق» یعنی در اصول، نظریهپردازی شده در فقه تطبیق میشود. به این معنا که نظریات و قواعدی که در اصول محقَّق شده در فقه پیادهسازی میشود. بعد ایشان ادامه میدهند که سخن ما به این معنا نیست که اگر کسی مثلا در اصول ( به قول شهید صدر عملیات استنباط دو جزء دارد یکی عناصر مشترکه و دیگری عناصر خاصه که عناصر مشترکه در اصول بحث میشود و عناصر خاصه در فقه) عناصر مشترکه را به دست آورد، مثل حجیت خبر واحد یا ظهور، از آن طرف بتواند سریع نتیجهگیری کند، بلکه تطبیق قواعد اصولی بر فقه نیاز به یک قواعدی دارد، شهید صدر میفرماید: یکی از گامهایی که در اصول باید برداشته بشود و اصولی اینها را بحث و ثابت کند، نحوه چینش قواعد اصولی در فقه است که میخواهد نتیجه بدهد، این در علم اصول باید مشخص شود. در هر قسمتی از مسائل اصول لازم است صاحب کتاب مشخص کند که قبل از این مرحله چه مراحلی باید طی شود. فقط نکته این است که گاهی ممکن است فقیه مراحل استنباط خود را فراموش کند (مثلا گفته شده شیخ انصاری بعضی مبانی را در اصول پایه گذاری کرده ولی در فقه فراموش کرده و آنها را اجرا نکرده که البته من خودم با این حرف خیلی موافق نیستم زیرا میبینیم در فقه، شیخ انصاری به خاطر ملاحظهای مبنای اصولی خود را پیروی نکرده) این جا قرائت حد وسط که فقیه یار است به کمک فقیه میآید. ولی به نظر این را خود آقایون حل کردند، مثلا در همین جلسات استفتائی که تشکیل میشود یکی از کارها همین است که چند شاگرد پخته و متبحر با استاد حول یک مسئله بحث میکنند، فقیه بر اساس ادلّهای که در ذهن دارد نتیجهای را میگیرد ولی شاگردان تذکر میدهند که این حرف با مبنای شما سازگاری ندارد.
در ادامه حجت الاسلام بختیاری سوالی را مطرح نمودند: آیا این کتاب میخواهد حلقه واسطه بین فقه و اصول باشد؟ به این معنا که اگر به الگوریتم ارائه شده مسلط شود در فقه راحت تر میتواند استنباط کند. در این صورت سوال دیگر این است که این کتاب به عنوان یک کتاب درسی ارائه میشود یا به عنوان یک کتاب مکمل مورد توجه است. ظاهرا دومی مورد نظر دوستان است. در این صورت اولا یادگیری این فلوچارتها نیاز به تدریس مجدد دارد و ثانیاً این سوال مطرح میشود که اگر کسی واقعا اصول مظفر را خوب بخواند این الگوریتم به گونهای در ذهن او جا میگیرد و نیازی نیست که این الگوریتمها را به صورت تفصیلی مطالعه کند. بنابراین وقتی مسلط به مباحث اصولی باشد تقریبا این سیر بحث در ذهنش نقش میبندد. بله انسان با بعضی طلبههایی که هنوز قوی نیستند برخورد میکند و اگر از آنها بپرسی نمیتوانند جواب بدهند، ولی این مشکل از خود آنها است و به قول معروف « ضعف الطالب و المطلوب». بر این اساس جنبه آموزشی بودن این کتاب نیز، چندان مورد نیاز نیست.
نکته آخر این پیچیدگی این فلوچارتها است. یعنی اگر کسی به مباحث کتاب اصول مظفر مسلط نباشد نمیتواند فهم درستی از این فلوچارتها داشته باشد و این با جنبه آموزشی بودن کتاب سازگاری ندارد.
در بخش چهارم حجت الاسلام و المسلمین سید محمد دانش، پژوهشگر در زمینه علوم اسلامی و انسانی دیجیتال و دارای مهندسی کامپیوتر گرایش نرمافزار به ارائه مطالب خود پرداختند. ایشان ورود پژوهشگران در این عرصهها را شایسته تقدیر خواندند و افزودند: این که طلاب حوزههای علمیه برای پیشرفت هر چه بهتر و بیشتر علوم حوزوی جسارت ورود به چنین مباحثی را داشته باشند و بتوانند خودشان را با فناوریهای نوین مبتنی بر کامپیوتر همراه کنند، کاری بزرگ است. یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب از حوزههای علمیه نیز همین است که حوزه خودش را با شرایط زمانه و پیشرفتی که در فناوری های مختلف اتفاق افتاد همراه کند.
ایشان در ادامه با اشاره به فرمایشات ارائه دهندگان گفتند: با توجه به این که ما گذارههای زیادی در علوم اسلامی داریم، لازم است به سمتی حرکت کنیم که از روش کلاسیک وارد روشهای نوین بشویم و دانشهای نهانی که در دل این گذارهها وجود دارد را استخراج کرده، مورد استفاده قرار دهیم. دوستان اشاره کردند که ما قرائت حداقلی داریم و به عنوان یک کتاب آموزشی به این پژوهش نگاه میکنیم. با صرف نظر از اشکالی که وارد شد که ممکن است در وهله اول، طلاب با مواجهه با حجم زیاد فلوچارتها دچار سردرگمی شوند. (البته این اشکال با تقسیمبندی و خورده الگوریتم ها و فلوچارت ها قابل جبران است.) ولی حقیقتا در این کار اگر دیدمان را بالا تر نیاوریم با این که زحمات زیادی کشیده شده شاید فایدهای که میخواستیم از آن برداشت شود اتفاق نیفتد.
دوستان فرمودند که ما تو حیطه چیستی، چرایی و چگونگی وارد مبحث «چگونگی» با مهارتهای اجرایی میشویم. به این صورت که فرآیندی را که اصولی در کشف مسیر استنباط حکم شرعی طی میکند را به صورت الگوریتمی (در غالب فلوچارت) طراحی میکنیم. نکتهای که میخواهم عرض کنم راجع به چیستی و چرایی است. من فکر میکنم میتوانیم که به سمت و سویی حرکت کنیم که انشاءالله یک آوردههای خوبی از این پایههای گذاشته شده داشته باشیم. چند مورد را مثال میزنم شاید دوستان توی مباحثشان گفتند که ما مدلول انفرادی (آنچه از متن و گزارههای متنی استخراج میشود) را مورد توجه قرار میدهیم یا مدلول جمعی را که در بحث تعارض ادله اشاره شد مورد توجه قرار میدهیم، اینها خوب است ولی قطعا ما دورههای نهانی داریم که اشاره کردند باید آنها را هم لحاظ کنیم. ما نمیتوانیم با صرف دید الگوریتمیک کار را جلو ببریم. امروزه ما باید به سمت یادگیری ماشین، تکنیکهای هوش مصنوعی، دیتاکاوی، دیتا ماینی و داده کاوی یا متن کاوی حرکت کنیم. استفاده از اینها قطعاً کار شما را ارتقاء خواهد داد. ما میتوانیم از این دادههایی که شما ارائه کردید، وارد فضاهای معناشناسی شبکهای شده، بتوانیم سیاقها را کشف کنیم. بتوانیم به مذاق شرع دست پیدا کنیم و یا منهجها و مذاقهای اصولیون را کشف کنیم. ای موارد صرفا با استخراج الگوریتم و کشیدن فلوچارت میسر نیست. استفاده از این تکنیکهای هوش مصنوعی نقص و کمبود در فلوچارت ها را پوشش خواهد داد.
دلالتهای التزامی و دلالتهای تضمینی که در دلالت مطابقی وجود دارد باید مورد پردازش قرار گیرد. دلالتهای تضمینی یکی از مواردی است که فقیه آن را در استنباط یا متنش لحاظ میکند در حالی که آنها را نمیتواند مسقیم ذکر کند.، اینها باید کشف شود. فضای صدور نیز به همین شکل، چون فراتر از مباحث لفظی است باید ملاحظه گردد. چگونه میتوان اینها را لحاظ کرد؟ یک مورد را مثال میزنم. چند سال پیش در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور وارد بحث صرف زبان عربی شدیم و آن را به صورت ماشینی فایل سازی و اجرایی کردیم. شاید کمترین فایدههایی که برایش گفته میشد این بود که کمک کند به طلاب و کسانی که میخواهند در زمینه صرف زبان عربی متبحر شوند و از آن به عنوان یک ابزار کمک آموزشی استفاده کنند. اما وقتی وارد کار شدیم دیدیم که با مجهولات گسترده و حلقههای مفقوده مواجهیم که برای پیادهسازی از حالت فلوچارتی به زبانی که ماشین آن را بفهمد قطعا جای کار زیادی بود و این ها به مرور و تدریج توسط دوستانی که در گروه پژوهشی مربوطه بودند با همکاری عزیزانی که در گروه فنی بودند تبدیل به قوانینی شد که به صورت رول دیز کار را رفته رفته کامل تر کرد و به جای خوبی هم رسید. عزیزان نیز برای بهرهمندی بهتر لازم است به این سمت حرکت کنند. حالا میتوان قواعد را یک به یک پیاده سازی کرد که البته زمانبر است یا این که به دنبال استفاده از ابزارهایی جدیدتر باشید مثلا شبکههای معنایی یا استفاده از نرم افزاری مثل پُردجیک که این به صورت اصطلاحا بنیادی و دانش محور به شما کمک خواهد کرد. فلوچارتهایی که با زحمت فراوان تولید شده به صورت عملیاتی در این نرم افزارها یا شبکهها، پیادهسازی شود، در این صورت تناقضات این فلوچارتها هم مشخص خواهد شد.
در ادامه جلسه در پاسخ به سؤالات مطرح شده حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا موسوی مهر به ارائه مطالب خود پرداختند. ایشان ضمن تقدیر از مسئولین برگزاری نشست گفتند: کار جدید با تغییرات زیادی که در فلوچارت انجام شده تکمیل کار گذشته بوده و قطعاً این مسیر ادامه پیدا میکند.
راجع به اشکالی که مطرح شد عرض کنم این که مردم فطرتا منطقی هستند موجب نمیشود تا نیازی به بررسی و تدریس علم منطق نباشد. روشن است که بالاخره تذکر به نکات فطری و ارتکازی خیلی میتواند در تعمیق آن مؤثر باشد، این کتاب الگوریتم دانش اصول فقه با همان رویکرد تذکر دادن تالیف شده از این رو اشکال حاجآقای بختیاری قابل پاسخ است. بنابراین اگر شخصی بخواهد مبانی علمی مرحوم مظفر را به دست بیاورد لازم است این فرایندها را نیز فرا بگیرد. یکی از اساتید به من فرمودند: من قبل از این که حلقه ثالثه «دروس» شهید صدر را تدریس کنم، نمیدانستم این نکته علم اصول فقه کجای ساختار کلی آن قرار میگیرد. شهید صدر اصول را به شکل یک ساختار کلاسیک ارائه دادند و در این مسیر حرکت کردند. بله قطعاً کسی که خیلی خوب بتواند تحلیل کند و فرا بگیرد میتواند این الگوریتم را ارایه بدهد، اما هدف ما از این کتاب فعلا و در وهله اول پایه گذاری یک بنیان بوده است. باید گفت که کمک آموزشی بودن این کتاب به این معنا نیست که با ارائه نمودار، آموزش، راحتتر صورت میگیرد، (هرچند که ممکن است در بعضی مباحث این فایده هم حاصل شود) بلکه بیشتر هدف ما تکمیل فرایند تحصیل با دقت در نتیجه گیری است هرچند استفاده از این کتاب موجب کُندی فرآیند تحصیل گردد.
در ادامه حجت الاسلام میهن دوست به سوالات ناقدان و حاضران پاسخ دادند. ایشان در این زمینه گفتند: یک نکته ای که به نظرم میرسد این که خیلی از سوالات با توجه به دید حداکثری به الگوریتم گفته شد که من مقدمتا گفتم که ما اصلا چنین ادعایی نداریم. حتی فقیه یار بودن هم مورد ادعای ما نبود، هر چند که خارج از این کتاب، ادعای فقیه یار بودن، عجیب نیست. نکته بعد این که ما به دنبال ماشینی کردن این الگوریتم هستیم و میخواهیم تجربه کنیم که نرم افزار شدن آن امکان دارد یاخیر؟ بنابراین احاطه علمی در حدی نداریم که بتوانیم ادعا کنیم الگوریتم انتسابی وجود دارد یا خیر؟ ما در حد قرائت فقیه یار و آموزش ادعا داریم. بنابراین به نظر ما همه مکاتب حتی مکتب قم هم قابل الگوریتمیک سازی هست ولی طبعاً سختتر است. زیرا مکتب قم به قرینه محور بودن شهرت دارد و ضابطه مندی کمتری نسبت به مکتب نجف دارد. بنابراین ما بر ادعای آموزشی بودن این کتاب استوار هستیم هرچند این کار الان به جهت تکنیکهای هوش مصنوعی در غیر آموزش، منسوخ شده باشد. بله امروزه با استفاده از آنتولوژی، الگوریتمهایی استخراج میشود اما این الگوریتمها هدف آموزشی که ما به دنبال آن هستیم را محقق نمیسازد. هدفی که ما در این کتاب دنبال میکردیم، کشف روابط بین مسائل و مبانی بود. البته این که گفته شد با این کار آموزش سختتر میشود، در جواب عرض میکنم: اتفاقا حقیر با تدریس این کتاب و کتاب الگوریتم دانش رجال (اسم این کتاب به فرآیندسازی دانش رجال تغییر کرد) نتیجه کاربردی و خوبی برای فراگیران مشاهده نمودم به گونهای که دوستان اعتراف مینمودند با تدریس کتاب فرآیندسازی دانش رجال وضعیت ما با ترم قبلی خیلی تفاوت داشت و خیلی بهتر میفهمیدیم که جایگاه هر قاعده کجاست. ما در رجال میگوئیم که توثیقات عامه و توثیقات خاصه داریم، و یا مثلا قطع به صدور و خبر واحد محفوف به قرینه داریم، بازسازی سند داریم و … همه این ها را ما یاد میگیریم اما زمانی که میخواهیم شروع به بررسی اعتبار سندی کنیم، نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم؟ برای این که دوستان حاضر در درس را امتحان کنم از ایشان سوال پرسیدم شما بفرمایید گام اول و دوم در بررسی اعتبار سندی چیست؟ کسی نتوانست جواب بدهد. یعنی با این که ایشان قبلا درس رجال را خوانده بودند و خوب هم خوانده بودند ولی نمیدانستند گام اول چیست. منصفانه عرض میکنم چندباری که اصول فقه را تدریس نمودم با این که تسلط نسبی پیدا کرده بودم، ولی وقتی این کار را شروع کردم ، تازه متوجه چالشهای آن شدم. چیدن رتبه مباحث چالشهای فراوانی دارد. البته وقتی به آقای قدمی پیشنهاد این کار را دادم تصور میکردم یک هفتهای این کار انجام میشود. اما باور کنید ما روزانه دو سه ساعت به مدت یک سال وقت میگذاشتیم تا آخر توانستیم رتبههای بین مسائل را بچینیم. این را خدمت حاجآقای واسطی که پایان نامه دکتراشون همین موضوع بود، بردیم. ایشان گفتند: من میدانم چه پدری از شما درآمده.
کشف روابط بین مسایل کار سختی است. این که رتبه اول کشف صدور چیست؟ ما مثلا به این نتیجه رسیدیم رتبه اول بر اساس قطع به صدور است. اول باید تواتر، اعراض، انجبار، خبر محفوف به قرینه را بررسی کرد و اگر قطعی حاصل نشد میرویم سراغ سند، که بازسازی میخواهد. مرتبه بعد، شناسایی راوی است. سپس مرسلات و بعد مثلا توثیق و تضعیفات و امثال این ها است. وقتی از بعضی اساتید رجال، این مراحل را میپرسیدیم نمیتوانستند با این ترتیب ذکر کنند. نکته پایاتی این که گفته شده یکی از تعریف های علم، کشف روابط است. باید عرض کنم بنده بعد از این که این کتاب را با دید الگوریتمیک نوشتم فهم متفاوتی از اصول فقه پیدا کردم. بله بخشی از مباحث اصول به تفصیل مورد بحث واقع شده نظیر ماهیت شناسی و چرایی، اما بحث چگونگی کمتر مورد توجه واقع شده است، البته شاید به این خاطر که خیلی موارد از آن ارتکازی است که البته لازم است این ارتکازات کشف شود.
حجت الاسلام دانش در بخش پایانی صحبتهای خود گفتند: حقیر آموزشی بودن این کتاب را نفی نکردم فقط عرضم این بود که به فلوچارتهایی تقسیمبندی کنید تا در وهله اول این حجم انبوه، متعلمین را به اضطراب دچار نکند. نکته بعدی این که در مورد چیستیها و چراییها هم کار انجام بدید و پکیجهایی درست کنید که بر اساس مبانی مختلف اصولیین قابلیت تحلیل داشته باشد تا در ادامه، حجم کار کمتر شده و فراتر از این، نگرشی که یک اصولی دارد را بتوانید استخراج کنید.
حجت الاسلام قدمی نیز در بخش پایانی با تقدیر و تشکر از نکات ناقدان گفتند: ما یک تئوری رو این جا ارائه نمودیم و قسمتی هم که کدنویسی در اکسس داشتم صرفا به جهت علاقه بنده بود و این که عرض کنم میشود بعضی از این فلوچارتها و مبادیی را هوشمند کرد.
ما وقتی با دید الگوریتمیک به یک علمی مثل اصول نگاه کنیم میبینیم چیستی، ماهیت شناسی و چرایی مباحث زیادی گفته نشده است و یکی از این ثمراتی که در این فرآیندسازی به چشم میآید خلاهایی است که در بحثهای نظری مورد غفلت واقع شده است.