نوشتار حاضر به مسئله « دوران بین محذورین » میپردازد که مجرای اصل عملی تخییر است.
ضرورت نگاشتن در این مسئله
دو نکته، بیانگر ضرورت این نوشتار است:
نکته اول: اگرچه مباحث این مسئله در کتابهای اصولی، فضای اندکی را به خود اختصاص داده است؛ ولی نکتههای بنیادین زیادی در این مسئله مطرح شده است و نتیجه بسیاری از مبانی و نظریّههای بنیادین دانش اصول، در این مسئله آشکار میشود؛ ازاینرو پرداختن به این مسئله براساس این نکتهها، افزونبر زدودن ابهام از این مسئله، نکتهها و مبانی بنیادین را برجسته و ارتباط بین آنها را آشکار میکند.
نکته دوّم: نگاشتن مسئله «دوران بین محذورین» به صورتی مناسب برای آموزش و تدوین آن براساس مبانی، ضروری است.
نمای کلّی کتاب
اساس مطالب مطرح شده بر محور نظریّههای سه دانشمند اصولی، آخوندخراسانی; و آیتالله خوئی; و شهید صدر; تنظیم شده است.
در انتهای فصل اول و دوّم و در انتهای موارد دوران بین محذورین که در فصل سوّم مطرح شده است قاعدههای نظری و کاربردی مطرحشده در آن، انتخاب شده و فهرست میشوند تا یادگیری و بهخاطرسپاری آنها، آسان شود و از ضمیمهکردن قواعد مناسب به یکدیگر، نتایج جدید و ارتقای سطح دانش حاصل شود.
قواعد و نکتهها به دو نوع نظری و کاربردی تقسیم شدهاند:
اول: قاعدۀ نظری یا نکته نظری، قاعده و نکتهای است که بکارگیری آن در حلّ مسئله اصولی و فقهی، لحاظ نشده است و تنها بهجهت معیاری که در دانش اصول مطرح شده، در بین قاعدهها و نکتهها آورده شده است.
بهتعبیردیگر، قاعده و نکته نظری، معیاری است که برای بکارگیری در تفقّه و قرارگرفتن در طریق استنباط، ساخته نشده است و تنها در اندیشیدن اصولی، این قاعدهها و نکتهها وجود دارد.
دوّم: قاعده یا نکته کاربردی، معیاری است که برای بکارگیری در عملیّات تفقّه و براساس قاعده و نکته نظری ساخته شده است.
بهبیاندیگر، در قاعده و نکته کاربردی، به واقعشدن آن در طریق استنباط، دقّت شده است و این جهت، سبب شکلگیری آن به صورت مناسب برای تفقّه شده است.
براساس این توضیح، روشن است که تفاوت ماهوی بین قاعده و نکته نظری و کاربردی، ضروری نیست و در بسیاری از موارد، هر دو یک مفهوم را معرفی میکنند؛ ولی شکل قاعدۀ نظری به گونهای است که بکاربستن آن به این شکل، در استدلال ممکن نیست.
دلیل اضافهشدن قاعده و نکته کاربردی این است که در فصل چهارم این کتاب، روندنماهای دوران بین وجوب و حرمت، ترسیم شده است که براساس این نوع از قاعدهها و نکتهها است.
فهرستکردن قواعد و نکتهها، افزونبر نشان دادن حجّم آنها، بهذهنسپاری و تنظیم آنها را برای عملیّات تفقّه و بکارگیری، آسان میکند.
برخی از بخشهای کتاب، به عنوان «برای مطالعه بیشتر» مطرح شده است. علت این عنوان، نبودن این شکل از محتوا در کتابهای تقریر و پیچیدگی برخی از مطالب ذکر شده در ذیل این عنوان برای دانشجویان ابتدایی سطح خارج است.
ازآنجاکه مراجعه به کتابهای تقریر خارج اصول و آشنایی با سخن دانشمندان سترگ این دانش، ضروری است تلاش براین بوده که ترتیب طرح مطالب، با ترتیب کتابهای تقریر، تفاوت زیادی نداشته باشد.
در فصل چهارم کتاب، روندنماهای «دوران بین وجوب و حرمت» در فقه، ترسیم شده است که فرآیند استنباط حکم شرعی در مسئله دوران بین وجوب و حرمت را براساس مبنای یکی از سه دانشمند اصولی، ترسیم میکند.
دلیل اضافهکردن این فصل، چند نکته است:
نکته اول: نشاندادن عدم کارآیی مناسب روش متداول نگارش و تدوین مسائل دانش اصول، در فقه است.
بهبیاندیگر، روش متداول در نگارش و تدریس دانش اصول، بر تبیین مسئله اصولی و حلِّ آن متمرکز است و به کارگیری مسئله در عملیّات استنباط، ناظر نیست؛ ازاینرو روش نگاشتن علم اصول، بهصورت روشن و واضح، بیانگر نقشه راه استنباط نیست و دانشجوی این دانش را در بکاربستن قاعدهها و نکتههای این علم، توانمند نمیکند.
نکته دوّم: فرآیند استنباط در مجالهای مختلف فقهی و اصولی، دچار تغییر و تحوّل می شود؛ لذا دگرگونی مناسب با آن مجال، در عنصرهای استنباط و قواعد اصولی، ضروری است .
نکته سوّم: این دانش، آلی است و هدف آن، استنباط حکم دینی است؛ بنابراین آموختن و آموزش آن باید به گونهای باشد که مهارت استفادۀ از این قواعد را در جایگاه خودش ایجاد کند.
مجموعه این نکتهها، سبب شده است تا دانش اصول، توانمندی لازم برای ایجاد مهارت استنباط در دانش پژوهان را نداشته باشد؛ ازاینرو برای رسیدن به این هدف، استفاده از روشهای نو و کارآمد در فهم و تبیین آن ضروری به نظر میرسد.
بکاربستن روشهای نوین و کارآمد مسیر را هموارتر و رسیدن به مقصود را آسانتر میکند.
یکی از روشهای جدید که کارآیی آن در عرصههای مختلف اثبات شده، رَوَندنما یا فلوچارت است.
رَوَندنما، مجموعهای از شکلهای هندسی است که برای نمایش رَوَند و فرآیند کار، بکارگرفته میشود و با استفاده از نمادهای خاصّ و خطهای جهتداری که در بین این نمادها ترسیم شده، راهی که باید طیّ شود را تحلیل و طراحی میکند.
در حقیقت رَوَندنما، چگونگی مدیریّت یک فرآیند را مستندسازی میکند.
بر ترسیم فرآیند استنباط براساس روندنما، فایدههای متعدّدی مرتّب میشود که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
فایده اول: شناسایی ارتباط بین مبناها
در کتب معمول و تدریسهای متداول علم اصول، هر مبنای اصولی بهتنهایی و جدای از نکتههای بنیادین دیگر این علم، تحلیل و بررسی میشود؛ درحالیکه در فرآیند استنباط، به ارتباط یک مبنا به مبنای دیگر و گاهی به مبانی دیگر، نیاز است.
ترسیم روندنما ارتباط بین آنها را روشن میکند.
فایده دوم: تغییر و تکامل مناسب مبنا
این اثر، نتیجه اثر پیشین است؛ چراکه در برخی موارد نتیجهبخش نبودن نکته بنیادین بهتنهایی، نیاز به ارتباط با سایر مبانی را آشکار میکند و این ارتباط و نیاز، موجب دگرگونی و تغییر متناسب با مجال بکارگیری قاعدۀ اصولی میشود و بناچار مبنا، با جایگاه جدیدش، سازگار میشود.
البته روشن است که مقصود از این تحوّل، تغییر اساسی و استحاله مبنا و قاعدۀ اصولی نیست؛ بلکه روزآمدشدن مبنا و متناسبشدن آن، با جایگاه استفادۀ آن، مقصود است.
فایده سوم: امکان تشخیص درستی قاعده
اثر دیگری که در فرآیند استنباط آشکار میشود درستی یا نادرستی مبنا و پیرایش آن است؛ چراکه در بیشتر مواردی که قاعدۀ اصولی تحلیل و بررسی میشود تنها و بدون لحاظ ارتباط آن با سایر قاعدههای اصولی است؛ ولی کارآیی آن مبانی و بررسی صحت یا سقم آنها با توجه به کاربست آنها در ارتباط با قواعد دیگر تعیینکننده است.
فایدۀ چهارم: نیاز به قاعدۀ جدید و تصریح به قانون ارتکازی
در برخی از موارد استنباط و در حال پردازش قواعد برای استنباط، نیاز به نکته دیگری حسّ میشود که جای آن در بین مبانی دانش اصول، خالی است. در طول تاریخ دانش، این نیاز، سبب نظریّهپردازی و قاعدهسازی و پیشرفت شده است؛ لذا با آشکارشدن حلقهای مفقوده، مسئله جدیدی در دانش اصول ایجاد میشود که پرداختن به آن لازم است.
در برخی دیگر از موارد استنباط، قاعدۀ دیگری بهدست میآید که به صورت صریح به آن اشاره نشده است؛ ولی ارتکاز مستدلّ و انگارۀ او، این قاعده بوده است و ازآنجاکه این قاعده برجسته نشده در سایر موارد از آن غفلت میشود و روند استنباط، به صورت ناقص پیموده میشود.
این کتاب هم اکنون در مرحلهی ویراستاری بوده و با عنایت پروردگار متعال در انتشارات دارالفقه وابسته به موسسه دانشوران به بزودی بهزیور طبع آراسته میگردد.